زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

♥♥شاه پریون♥♥

سومین مرواریدت مبارک عزیزم

سلام سلام به دختر گلم ،عزیزم سومین مرواریدت هم بالاخره خودش رو نشون داد،مبارک باشه عزیزم، مرسی که اینقدر دختر گل وخوبی هستی که اصلا اذیت نکردی نه خودت رو نه مامانی .ایشالا که تا آخر همه ی دندوناتون همین طورراحت در بیاد و اذیت نشی مهربون مامان ،این هم یه عالمه قلب واسه دختر قشنگم                                                             را...
25 تير 1392

عکس هایی از زینب جونم

سلام مامانی این روزا حوصله هیچ کاری ندارم فقط سر خودم رو با بازی کردن باشما گرم میکنم که وقت رو بگذرونم یه چند تا عکس جدید از شما بود اومدم بذارم وبرم ،شاید یهویی برای چند روز نباشم خدا رو چه دیدی شایدم بودم. خلاصه فقط بگم که تو تمام زندگی منی وهمین............ راستی این رو هم بگم که اینجا اومدیم بیرون شهر (طرقبه) با بابا جون ومامان جونشون وخاله جون زهرا. قربون بابای گلم برم ایشالا هزاران سال زنده باشی .... این از حانیه اخموی خاله ........ ...
19 تير 1392

به منم رای میدین؟پس 366 رو یادتون نشه!!!!!

توجه                                                                                 توجه     دوستای عزیز و مهربونم     زینب جونم  تو جشنواره نی نی شکمو شرکت کرده     خیلی خوشحال میشه  اگه برای برنده شدن تو این مسابقه بهش کمک کنید.           واقعا نمیدونم چطوری جبران کنم این همه مهربونی روووو!     ...
12 تير 1392

مامانی شون از مسافرت اومدن هوراااااااا

سلام دختر گلم مامانی و خاله زهرا یه هفته پیش رفته بودن شمال وبالاخره اومدن وقتی مامانی نیست ومیره مسافرت من از تنهایی میمیرم اصلا این چند روز حالم خوب نبود آخه خیلی تنها شده بودم خاله الهه که رفته بندر مامانی وخاله زهرا هم که رفته بودن من شدم تنها اینقدر دوست داشتم برم که نگو ولی کار بابایی مثل همیشه جور در نیومد البته به قول خودش یکمی ناراحتم ولش کن دیگه گذشت دیروز رفتیم خونه مامانی از صبح تا شب اونجا بودیم کلی خوش گذشت الانم اومدم که عکست رو بذارم برا مسابقه اما نمیدونم چرا ایمیلم باز نمیشه خیلی خوابم میاد من رفتم ایشالا فردا شب فعلا بای بای ...
10 تير 1392

زینب خانوم وکارهای عجیب

سلام به گل دخترم، عزیزتر از جونم فدات بشم  که اینقدر بلا شدی مامانی ببین چکارایی که نکردی دیروز ستایش اومده بود خونمون داشتین باهم بازی میکردی بعد من اومدم هرچی نگاه کردم دیدم زینب خانوم نیست یهو صدای پلاستیک اومد دیدم رفتی زیر کاور مبل اینقد با مزه شده بودی که نگو، منم سریع ازت عکس گرفتم تا بعد که بزرگ شدی بهت نشون بدم و بگم چقد بلا بودی عزیزم، عشقم، دوست دارم.                                   شب که بابایی اومد بهش نشون دادم کلی ذوق کرد و بالا یردت اینم عکسش              &n...
8 تير 1392

ولادت حضرت حق مهدی صاحب الزمان

                                  سلام عیدتون مبارک مخصوصا شما دختر گلم هلوی خوشمزه ی من، که روز به روز داری خوردنی تر میشی قلب من     اومدم تا از این چند روز بنویسم اول اینکه نی نی عمه نجمه بدنیا اومد و اسمش رو گذاشتن نگین ،که عکسش رو میذارم ،بعدش اینکه مامانی با خاله جون زهرا رفتن مسافرت ،شمال ،و خاله جون الهه هم که با محمد آقا رفتن بندر،ما موندیم  تنها وخییییییییییییلی احساس تنهایی میکنم مخصوصا امروز که عید بود نبودن که بریم خونشون ،برا همون امروز رفتیم...
4 تير 1392
1